۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

دل نوشت

smileys
یه چند روزیه دلم گرفته ! دوستان در جریان هستند ، حال خوشی ندارم ! دلم گرفته ، دپرسم .
به قول شاعر صاحب نام : حالم بده ، احوالم بده ، فیس تو کارتونی دیدم ،... هی... کجایید روزای خوش ؟!! 

چه کنیم دیگه بازی روزگاره . به قول سیاوش : اون روزا ما دلی داشتیم ، واسه بردن جونی داشتیم ، واسه مردن کسی بودیم ، کاری داشتیم پائیز و بهاری داشتیم ، تو سرا ما سری داشتیم ، عشقی و دلبری داشتیم !

آخ که چقدر سیاوش رو دوست دارم ! انگار خود منه ! هرچی می خوام باهام راه میاد...
smileysآره واقعاً اون روزا... هی یادش بخیر! چی بودیم چی شدیم... هر کی منو می دید روحیه ش 100 برابر می شد . الان حسرت یه خنده ای که واقعاً از ته دلم باشه به دلم مونده ! 

میگه : 
کسی آمد و حرف عشق رو با ما زد ، دل ترسوی ما هم دل به دریا زد...
غافل از این که توی یک دریای طوفانی دل ما رفته به یه مهمانی! 
چه دوره ساحلش ، از دور پیدا نیست ، یه عمری راهه و در قدرت ما نیست !
باید پارو نزد وا داد ، باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هرجا دلش خواست ، به هر جا برد بدون ساحل همون جاست !
به امیدی که ساحل داره این دریا ، به امیدی که آروم میشه تا فردا...
به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی داره ، به عشقی که نمی بینی شباشو بی ستاره...

دل ما رفته به مهمانی ، توی یک دریای طوفانی
باید پارو نزد وا داد ، باید دل رو به دریا داد !
خودش می بردت هرجا دلش خواست ، به هر جا برد بدون ساحل همون جاست !

بر می گردم Coming Soon

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

ممنون دوست گلم !